مجله فیلم

انتخاب شده از :

شمارهء 300 ماهنامه « فیلم » - مسعود پور محمد

طنزهای مهران مدیری

پاورچین پاورچین ، از نوروز72 تا نوروز 82

جایگاه:

بدون هیچ تردید ، مهران مدیری تاثیرگذارترین و برجسته ترین چهرهء تلویزیونی در دههء اخیر است و اگر در نظر آوریم که تلویزیون ایران از سال 57 تا 72 فاقد چهرهء شاخص و تاثیرگذاری بود که ضمنا در کارش دوام هم آورده باشد، با فراغ بال میتوانیم او را شاخص ترین چهرهء تلویزیونی پس از انقلاب بدانیم اگر با این حکم موافق نیستید، به شما ده دقیقه فرصت میدهم ( یا حتی یک ربع، یا اگر نیاز دارید دو سال ونیم ) که فکر کنید و چهرهء دیگری را معرفی کنید ( اعم از بازیگر، گوینده، مفسر ، مجری و غیره ) که در 25 سال اخیر مجموعهء تشخص، ماندگاری و جذابیت بیشتری از آقای مدیری داشته باشد. و تاکید میکنم که مجموعهء عوامل را باید در نظر گرفت. وگرنه خیلیها از او پیش کسوت ترند، خیلیها در این یا آن مقطع و برنامه جذابتر بوده اند و ... اما مهران مدیری شاخص ترین چهرهء ماندگار ده سال اخیر است

چرا؟

راستی چرا؟ چرا مدیری چنین موفق بوده است؟ چرا این موفقیت را فقط در عرصهء طنزهای تلویزیونی کسب کرده است؟ ( کارهای سینمایی اش نمره های درخشانی ندارند. ) چرا فقط طنزهای کوتاه غیر دنباله دار ؟ ( او تجربهء سریال سازی متداول داستانی و طنز را هم دارد که ناموفق نبود اما با کارهای اصلی اش قابل مقایسه نیست ) سعی میکنم در این نوشته به پاسخ این چراها بپردازم

مراسم « پوززنی »

چند قسمت از مجموعهء پاورچین اختصاص داشت به مراسم پر سرو صدای « پوززنی » که توسط بزرگان برره اجرا شد. پیش از آن نیز این مراسم را آقای مدیری ، بارها انجام داده بود. از آغاز کارش تا کنون مجموعهء نوروز 72 ، جارویی بود که طنزهای لوس، بی مزه و بدون خلاقیتی را که تا آن زمان در تلویزیون رواج داشت، جمع کرد . کارهایی که کم هم طرفدار نداشتند اما پس از نوروز 72 دیگر طرفدار نداشتند یا به تدریج همه را از دست دادند. بعضیهاشان رفتند دنبال یک کار آبرومند و برخی نیز لباس عوض کردند و خواندند و سعی کردند خود را منطبق با جریان تازه کنند. در گام بعد که ساعت خوش بود، مراسم پوززنی دربارهء رقبایی اجرا شد که گمان میکردند به صرف کلمه ها و عبارات جدید و عجیب است که میشود خنداند. و بالاخره گروه آقای مدیری ( که اعضای اصلیش را معرفی خواهم کرد.) در هر قدم و هر بار مراسم پوززنی را برای گروهی از رقیبان با موفقیت ( زیاد یا کم ) انجام دادند. تا شروع « پاورچین » که باز این مراسم اجرا شد، کاملتر و گسترده تر از قبل . در واقع اگر « نوروز 72 » جارو بود، « پاورچین» حکم چکش را داشت . نه یکباره و محکم. به تدریج و آرام آرام . پاورچین پاورچین . آیا پوززنی هنر است ؟ به خودی خود نه ، اما اگر مراسم آن به درستی اجرا شود ، کاری است به شدت آموزشی و به شدت ارتقا دهنده. آیا فکر کرده اید آن طنزهای لوس قبل از« نوروز 72 » که طرفداران زیادی داشتند چرا در سالهای بعد کسی را نمی خنداند ؟ و چرا هربار برنامه سازان طنز و شبه طنز ناگزیر شده اند خود را با حال وهوای برنامه های مدیری هماهنگ کنند و سعی کنند کاری بهتر از او عرضه کنند؟ مگر به چه چیز پیشرفت میگویند ؟ تلاش در راه ارتقای سلیقهء عمومی و افزایش قدرت تمیز چقدر ارزش دارد ؟ ارتقای سلیقهء عمومی بزرگترین خدمت مدیری و افراد گروهش است . لااقل در حیطهء طنز .

گروه آقای مدیری : سه به سه * گفتم که اعضای اصلی گروه آقای مدیری را معرفی میکنم ، اما پیش از آن باید به یاد آوریم که در این ده سال ، مهران مدیری همواره با گروهی از افراد توانمند ، خوش فکر اما جدید کار کرده است . آنها هم کاملا جدید نبوده اند ، در کارهای قبلی چنان مطرح و شناخته شده نبوده اند. ویژگی دیگر کار او این است که همواره بیشترین ارزش را برای افراد گروهش قائل بوده است . به حرف و حدیثها و تعریف و تکذیب همکارانش یا دیگران کاری ندارم. همین که در هر دوره ، سایر افراد گروه هر کدام در مقطعی حتی بیش از خود صاحب کار گل کرده اند ، معرف روحیهء مهران مدیری است . در نخستین دوره ها بازیگران باهوش و مستعدی چون عطاران ، آقاخانی ، امیر فضلی، رادش و... او را همراهی میکردند . چند تا از آنها و هر کدام در مقطعی از کار، بیشتر از دیگران و حتی بیشتر از خود مدیری گل کردند . این ویژگی ، خصوصیت ثابت کارهای مدیری در همهء این سالها بوده است . در آخرین مورد نیز جواد رضویان در نظر سنجیها رتبهء اول مقبولیت را گرفته است . همین که او اجازه میدهد، کمک میکند و تلاش دارد که شخص دیگری آنقدر مطرح شود که نقش او نیز تحت تاثیر قرار گیرد، بیش از هر چیز بیانگر توانمندی خود آقای مدیری است . و برای آنکه بالاخره ببینیم اعضای اصلی گروه او چه کسانی هستند به سه نکته فهرست وار اشاره میکنم :

۱-صفت « کار گروهی » ویژگی بارز همهء کارها از نوروز 72 تا پاورچین بوده است.

2-افراد گروه آقای مدیری همیشه توانمند و مستعد و عمدتا تازه مطرح شده بوده اند.

3-بعضی از آنها حتی از خود مدیری بیشتر مورد توجه قرار گرفته اند

حالا آن سه نکته را در کنار سه نکتهء زیر قرار دهید

1-ترکیب گروه همواره در تغییر بوده به نحوی که حتی یک نفر از افراد گروه اولیه در گروه آخر وجود ندارد

2-در همهء دوره ها، همکاران مدیری پس از گل کردن، از گروه جدا شده و تصمیم گرفته اند کارشان را بدون مدیری انجام دهند

3-تقریبا و بدون استثنا هیچ یک از افرادی که از گروه مدیری جدا شده اند نتوانسته اند موفقیتشان را در کارهای دیگر تکرار کنند، کسانی مثل آقای عطاران و امیرفضلی یا خانم صبوری . که اگر کارهای خوبی هم ارائه داده اند، هیچکدام مقبولیت عام و خاص کار اولیه شان را پیدا نکرده است . فکر میکنم به نتیجه گیری بیشتر نیاز نباشد.

فاصله گذاری

بعد از برشت، گاهی تکنیک فاصله گذاری ابزاری شد برای آنان که کار بازیگر را روی نقش و روی خودش بلد نبودند و نمی توانستند با محو شدن و فرورفتن کامل در نقش، مخاطب را تحت تاثیر قرار دهند. اما فاصله گذاری چیزی بیشتر از این بوده و هست. حتی از برشت نیز شروع نشده بود. در تعزیه که مال خودمان است و مال سالهای اخیر هم نیست، فاصله گذاری به دقت فهمیده و اجرا میشد تا تماشاگر بداند و بفهد که با نمایش طرف است که میتواند عین واقعیت باشد، ولی واقعی نباشد. بطور کلی فاصله گذاری از جنس شعور و آگاهی است و بقول برشت، تلنگری که به فرق تماشاگر میخورد تا بداند کجا نشسته و به چه چیز باید دقت کند. در نهایت، فاصله گذاری، توان پیش بینی و قضاوت را افزایش میدهد. اما فاصله گذاری مثل شعر سعدی است. خیلی ساده به نظر می آید اما کسی نمیتواند مثل آن بگوید. یکی از درخشان ترین ویژگیهای پاورچین، نوع فاصله گذاری است که در این مجموعه اجرا میشد. نوعی فاصله گذاری خاص که ترکیبی عجیب داشت. یعنی بخشی از بار درام داستان را به دوش میکشید و وارد قصه شده بود. اعتراض شادی به نوع دیالوگها و بازیهایش ، اصرار طغرل برای گنجاندن بیل زنی در آن قسمت خاص ، اعتراض فرهاد/ مدیری به مهتاب/ سحر ذکریا به خاطر آنچه در گفتگو با ماهنامهء « فیلم» گفته بود و بسیاری از این قبیل، نمونه های خلاق از تکنیک فاصله گذاری هستند. بطور خاص ، آن قسمت از پاورچین که قهرمان اصلی اش نویسندهء مجموعه بود ( برادر او ) و نمایش سیر وقایع به گونه ای بود که هر بار با دخالت یکی از عوامل ( برای افزایش نقش و تاثیر او ) قصه تغییر میکرد تا در نهایت تبدیل به چیزی کاملا متفاوت شد. دربارهء این قسمت از پاورچین ، بسیار میتوان گفت و شنید و دید

علل موفقیت:

در این باره تقریبا در همهء نشریات و نیز ماهنامهء فیلم مطالب خوب و مفصلی نوشته شده که قصد تکرار آنها را ندارم. از خلق سرزمین برره، گویش خاص آن و نوع روابط آدمها و مراسم ( که در گسترش ایده، هربار دامنهء بیشتری می یابد ) تا زوج بودن همهء کاراکترهای « پاورچین» ( به جز طغرل که دست آخر نیز فقط او در خانه می ماند و همه میروند)، رفتارهای ضد کلیشه ای ( مثلا توی دوربین نگاه کردن که این نوعش ویژهء خود مدیری است) و بسیاری چیزهای دیگر. آنچه در همهء این نوآوریها مشترک است و علت خلق آنها بوده، چیزی جز تجمع چند ذهن خلاق و مجموعهء چند استعداد وزین در کنار یکدیگر نیست. اما مهمترین تاثیری که «پاورچین» می گذارد از ایفای نقشی می آید که برنامه های دیگر طنز از جمله کارهای قبلی مدیری ) فاقد آن بودند : تاثیرگذاری مستقیم بر روابط اجتماعی . تا پیش از «پاورچین» ، نهایت تاثیر یک مجموعهء طنز، محدود میشد به رواج یک یا چند تکیه کلام و اصطلاح که مدتی پس از پایان سریال نیز به راحتی فراموش میشدند. حالا باید فکر کنید و تمرکز داشته باشید تا چند تکیه کلام «زیر آسمان شهر » یا « بدون شرح » یادتان بیاید. که تازه هردو همین اواخر پخش شده اند . اما «پاورچین» ، ضمن آنکه کارکرد فوق را نیز داشته و اصطلاحات خود را وارد گویش روزمره و غیردائمی مردم کرده، در چند زمینهء مختلف نوعی جدید از نگاه را نیز آموزش و رواج داده که مهمترینش همان " پاچه خواری" است . در بسیاری از محیطهای کاری ، افراد شاغل، تاثیر محسوس « پاورچین » را در تغییر جزیی یا کلی نوع روابط اداری مشاهده کرده اند. تقریبا محال است کارمندی نسبت به بالادستی هایش تملق بگوید و این اصطلاح و پیامدهای آن ماند بحث و نظر و... به یاد دیگران نیاید و در نوع مواجههء تملق شونده و تملق کننده تاثیر نگذارد. چنین تاثیری چقدر می ارزد ؟ چه نامی دارد ؟ استفادهء تقریبا سازمان یافته از چند فکر و چند نویسنده، عامل مم دیگری در موفقیت « پاورچین » بوده است. مرور قسمتهای مختلف و مشاهدهء تفاوتهای محسوس بین آنها ( که ناشی از وجود تکرارهای مختلف است ) نشاش میدهد که چرا طراوت و تازگی « پاورچین » تا آخرین قسمت آن محفوظ ماند. در این میان رابطهء پینگ پونگی مهران مدیری و نویسندگانش را هم باید در نظر داشت اگر مدیری بازیگردر « دیدار » چندان به چشم نمی آید دقیقا به این دلیل است که شرایط فوق ( گروه او ) در آن مهیا نیست و مهمتر آنکه تا کنون همهء موفقیتهای مدیری در طنز بوده است. و البته در طنزهای کوتاه که در یکی دو قسمت تمام میشوند. و گرنه در طنزهای بلند مدت تر مثل « دردسر والدین »، مدیری اگرچه ناموفق نیست اما کار درخشانی هم ارائه نداده است. البته این مورد جای بحث دارد. شاید اگر در گروه بعدی او، نویسنده یا نویسندگانی باشند که بتوانند طنزهای داستانی طولانی تری بنویسند ( مثلا از جنس دائی جان ناپلئون) شاید موفقیت دیگری نصیب او شود. هرچند چنین توصیه ای به او نمی کنم . « پاورچین » هنوز جای بحث دارد. باشد تا فرصتی دیگر. برای چنین مجموعه ای و چنین کاری همیشه فرصت پیش می آید

پایان

با تشکر از آزاده عزیز برای ارسال این مطلب